خلاصه کتاب دستگاه نظری بلومر – بنیان گذار هم کنش گرایی نمادی
خلاصه کتاب دستگاه نظری بلومر: بنیان گذار هم کنش گرایی نمادی ( نویسنده ح.ا. تنهایی )
کتاب دستگاه نظری بلومر نوشته دکتر ح.ا. تنهایی، تحلیلی عمیق و چهاروجهی از اندیشه های هربرت بلومر، بنیان گذار کنش متقابل نمادی، ارائه می دهد که هستی شناسی، روش شناسی، ایستایی شناسی و پویایی شناسی نظریه او را واکاوی می کند.
هربرت بلومر، جامعه شناس برجسته آمریکایی و یکی از مهم ترین متفکران قرن بیستم در حوزه علوم اجتماعی، نام خود را با نظریه تأثیرگذار کنش متقابل نمادی گره زده است. در میان آثار متعددی که به تحلیل و تشریح آرای او پرداخته اند، کتاب «دستگاه نظری بلومر: بنیان گذار هم کنش گرایی نمادی» به قلم دکتر حسین ابوالحسن تنهایی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این اثر نه تنها به دلیل عمق تحلیل و وسعت نگاهش، بلکه به سبب پیوند بی واسطه نویسنده با بلومر به عنوان شاگرد مستقیم او، اهمیت دوچندانی می یابد. دکتر تنهایی در این کتاب کوشیده است تا نظام فکری استادش را از ابعاد گوناگون بررسی کند و شمایی جامع و دقیق از دیدگاه های بلومر به دست دهد. خواننده با مطالعه این کتاب، سفری تحلیلی به قلب نظریه کنش متقابل نمادی را تجربه می کند و با سازوکارهای بنیادین شکل گیری معنا، کنش و تغییر در جامعه از منظر بلومر آشنا می شود. این مسیر تحلیلی به خواننده امکان می دهد تا فراتر از تعاریف سطحی، به لایه های زیرین تفکر بلومر نفوذ کند و درک عمیق تری از پیامدهای نظری او در حوزه جامعه شناسی کسب کند.
پیش درآمدی بر اندیشه بلومر و مجموعه دستگاه نظری
دکتر ح.ا. تنهایی با نگارش مجموعه «دستگاه نظری»، هدفی بلندپروازانه را دنبال کرده است: ارائه چارچوبی جامع و تحلیلی برای درک نظام های فکری جامعه شناسان بزرگ. این مجموعه که «دستگاه نظری بلومر» جلد چهارم آن است، تلاش می کند تا نظریه های پیچیده را از چهار منظر هستی شناختی (Ontological)، روش شناختی (Methodological)، ایستایی شناختی (Static) و پویایی شناختی (Dynamic) مورد واکاوی قرار دهد. این رویکرد چهاروجهی، به خواننده کمک می کند تا نه تنها مفاهیم اصلی هر نظریه را درک کند، بلکه نحوه شکل گیری آن ها، چگونگی مطالعه پایداری ها و تغییرات اجتماعی بر اساس آن ها را نیز دریابد.
جامعه شناسی نامتعارف بلومر
هربرت بلومر، رویکردی متفاوت و در بسیاری جهات «نامتعارف» به جامعه شناسی داشت. او جامعه را نه یک ساختار ثابت و از پیش تعیین شده، بلکه نتیجه کنش های پیوسته و معنابخش افراد می دانست. در نگاه بلومر، واقعیت اجتماعی به طور مداوم در حال «برسازی» و شکل گیری از طریق تعاملات انسانی است. این دیدگاه، او را در مقابل رویکردهای تقلیل گرا و جبرگرایانه (مانند رفتارگرایی و کارکردگرایی) قرار می داد که سعی در تبیین جامعه بر اساس قوانین مکانیکی یا ساختارهای کلان داشتند. بلومر بر این باور بود که معنا و واقعیت، در دل فرایندهای تفسیری و نمادین، میان افراد شکل می گیرد و همین امر، ماهیت پویای زندگی اجتماعی را تشکیل می دهد. از این رو، برای بلومر، فهم جامعه نیازمند فرود به سطح کنش های روزمره و درک تفاسیر کنشگران بود.
روایت بی واسطه از محضر استاد
یکی از ویژگی های منحصر به فرد کتاب «دستگاه نظری بلومر» این است که توسط شاگرد مستقیم بلومر، یعنی دکتر ح.ا. تنهایی، نوشته شده است. این ارتباط بی واسطه، به نویسنده امکان داده تا نه تنها با آثار مکتوب بلومر، بلکه با روح تفکر و بینش او از نزدیک آشنا شود. دکتر تنهایی در دهه ۱۹۷۰ برای ادامه تحصیل به دانشگاه سن دیگوی آمریکا رفت و در آنجا به شاگردی هربرت بلومر درآمد. او حتی به توصیه بلومر، به تدریس نظریه های جامعه شناسی در مقاطع عالی پرداخت. این تجربه زیسته، به کتاب او عمق و اصالتی می بخشد که در کمتر اثری یافت می شود. روایت های شخصی دکتر تنهایی از حضور در محضر بلومر و درک مستقیم اندیشه های او، لایه ای از تجربه انسانی را به تحلیل های آکادمیک می افزاید و فهم نظریه بلومر را برای خواننده ملموس تر می سازد.
مفهوم کنش پیوسته در نگاه اولیه بلومر
مفهوم کنش پیوسته یا برکنش سازی جمعی یکی از ستون های اصلی تفکر هربرت بلومر است که دکتر تنهایی در کتاب خود به آن اهتمام ویژه ای می ورزد. این اصطلاح، جوهره دیدگاه بلومر در مورد ماهیت واقعیت اجتماعی و نحوه شکل گیری آن را در بر می گیرد. کنش پیوسته، بیانگر آن است که جامعه و ساختارهای آن، پدیده های ایستا و از پیش موجود نیستند، بلکه به طور مداوم از طریق تعاملات و تفاسیر افراد، برساخته می شوند.
کنش پیوسته به عنوان برسازی کنش، بدین معناست که هر کنش فردی یا گروهی، به منزله یک ساختار اجتماعی است که در حال بازتولید یا تغییر واقعیت موجود است. این مفهوم نشان می دهد که حتی ساده ترین فعالیت های روزمره ما، در مجموع خود، ساختارهای اجتماعی را شکل می دهند.
کنش پیوسته به عنوان واقعیتی نمادی، بر این تأکید دارد که این کنش ها تنها حرکات فیزیکی نیستند، بلکه سرشار از معنا هستند. انسان ها بر اساس معانی که به اشیاء، افراد و موقعیت ها می دهند، عمل می کنند و این معانی از طریق تعاملات نمادین خلق و بازتولید می شوند. واقعیت اجتماعی، در اساس، یک واقعیت نمادین است.
کنش پیوسته به عنوان چارچوبی در سنت و سامان، نشان می دهد که اگرچه کنش ها به طور مداوم واقعیت را برمی سازند، اما این برسازی در خلأ صورت نمی گیرد. افراد در چارچوب های موجود از سنت ها، هنجارها و ساختارهای اجتماعی عمل می کنند. این چارچوب ها خود حاصل کنش های پیوسته قبلی هستند و در عین حال، بر کنش های بعدی تأثیر می گذارند.
و در نهایت، کنش پیوسته به عنوان چارچوبی در جامعه شناسی درمانی، بُعد کاربردی این مفهوم را برجسته می کند. بلومر معتقد بود که برای حل مسائل اجتماعی (جامعه شناسی درمانی)، باید به فرآیند کنش پیوسته و برسازی جمعی توجه کرد. با فهم چگونگی شکل گیری مسائل در بستر تعاملات نمادین، می توان راه هایی برای تغییر و بازسازی جمعی پیشنهاد داد. این نگاه، راه را برای مداخلات آگاهانه در مسائل اجتماعی باز می کند.
اصطلاح کنش پیوسته بلومر برآیندی از تلفیق نظریه های دیالکتیک بازنگر خود در نظریۀ مید، احتساب عمل گرایانه در نظریۀ پرگمتیستی دیویی، مفهوم فرایندی بودن واقعیت در نظریۀ وایتهد، و اصطلاح انتخاب در نظریۀ اگزیستنسیالیسم است. این کنش پیوسته، هم یک ساخت اجتماعی، هم نشانگر فاعلیت و عاملیت کنش گران است. کنش پیوسته، بنابراین، همیشه نشانگر دو روی از یک سکه است: یکی نشان دهندۀ یگانگی ذهن و عین در برسازی جامعه، یا یگانگی عاملیت و ساختار است، و دوم نشانگر چارچوبی تعیین کننده، شکل دهنده، فشارآورنده و تکرارشونده بر تفسیر و نگاه آدمی، یعنی واقعیت سرسخت جامعه.
جستار هستی شناسی: ریشه ها و بنیان های کنش متقابل نمادی
فصل اول کتاب «دستگاه نظری بلومر» به هستی شناسی نظریه او می پردازد. هستی شناسی، در واقع بررسی ماهیت واقعیت است؛ از دید بلومر، واقعیت اجتماعی چگونه ماهیتی دارد و چگونه وجود پیدا می کند؟ دکتر تنهایی در این بخش، ریشه های فکری بلومر را کاوش می کند و مفاهیم بنیادین کنش متقابل نمادی را تشریح می نماید.
تبار پراگماتیسم بلومری
ریشه های فکری هربرت بلومر عمیقاً در فلسفه پراگماتیسم، به ویژه اندیشه های جان دیویی و جرج هربرت مید، تنیده شده است. پراگماتیسم، فلسفه ای است که بر اهمیت تجربه، عمل و پیامدهای عملی ایده ها تأکید دارد. بلومر از دیویی آموخت که تجربه انسان همواره در حال تغییر و تکامل است و معنا در دل تعامل با جهان شکل می گیرد. تأثیر مید نیز در نظریه بلومر چشمگیر است؛ به ویژه در مفاهیم «خود» و «تعامل نمادین». علاوه بر این، تنهایی به تأثیر متفکرانی چون مارکس (در زمینه کنش و تغییر اجتماعی)، زیمل (در مورد صورت های اجتماعی) و تامس (در خصوص تعریف موقعیت) بر اندیشه بلومر اشاره می کند. این تبارشناسی فکری نشان می دهد که چگونه بلومر با تلفیق این دیدگاه ها، نظریه ای منحصر به فرد در مورد ماهیت واقعیت اجتماعی پدید آورده است.
کنش نمادی: از علوم رفتاری تا جامعه شناسی
نظریه کنش متقابل نمادی هربرت بلومر، در واقع واکنشی قاطع به رویکردهای غالب در علوم اجتماعی زمان خود بود: رفتارگرایی و کارکردگرایی. رفتارگرایان، کنش انسان را صرفاً مجموعه ای از پاسخ ها به محرک های بیرونی می دانستند و نقش ذهنیت و تفسیر را نادیده می گرفتند. از سوی دیگر، کارکردگرایان بر ساختارهای کلان اجتماعی و نقش آن ها در حفظ نظم تأکید می کردند و به فردیت و کنش های خرد انسانی بی توجه بودند. بلومر، با درک این کاستی ها، ایده سومی را مطرح کرد که در آن، فردیت و کنش فردی در مرکز توجه قرار می گرفت. او جامعه را نه مجموعه ای از رفتارها یا ساختارهای ایستا، بلکه شبکه ای پویا از کنش های فردی و جمعی می دانست که از طریق نمادها و معانی، شکل می گیرند.
سه قضیه (گزاره) بنیادین کنش نمادی
بلومر برای تبیین نظریه کنش متقابل نمادی، سه قضیه بنیادین را مطرح می کند که به مثابه ارکان اصلی این نظریه عمل می کنند. این قضایا، چگونگی شکل گیری معنا، نقش تعامل و اهمیت تفسیر در زندگی اجتماعی را روشن می سازند:
- قضیه اول: اعیان و اُبژه ها: بلومر معتقد است که انسان ها بر اساس «معانی» که اشیاء (اُبژه ها) برای آن ها دارند، به آن ها واکنش نشان می دهند. این اشیاء می توانند مادی (مانند یک میز)، اجتماعی (مانند یک دوست) یا انتزاعی (مانند عدالت) باشند. مهم این است که معنای یک شیء ذاتی نیست، بلکه از طریق تعاملات اجتماعی به آن داده می شود.
- قضیه دوم: هم کنشی اجتماعی: این قضیه بیان می کند که معنای اشیاء، از تعاملات اجتماعی افراد با یکدیگر نشئت می گیرد. معنا ذاتی نیست، بلکه محصول تبادلات نمادین و تعاریف مشترک است. مردم در طول زندگی خود، معانی را از دیگران می آموزند و آن ها را بازتولید می کنند.
- قضیه سوم: تفسیر: بلومر تأکید می کند که افراد، پیش از هر کنشی، به تفسیر معانی اشیاء و موقعیت ها می پردازند. این تفسیر، یک فرآیند ذهنی فعال است که در آن، فرد خود را در موقعیت دیگران قرار می دهد، انتظارات و معانی آن ها را درک می کند و سپس بر اساس این فهم، تصمیم می گیرد که چگونه کنش کند. این فرآیند تفسیر، مستلزم یک دیالکتیک درونی است.
شرح دیالکتیکی گزاره سوم
گزاره سوم بلومر، یعنی «تفسیر»، دارای یک بعد دیالکتیکی عمیق است که دو جنبه اصلی را شامل می شود:
- دیالکتیک من و من اجتماعی: بلومر با الهام از مید، تمایزی میان «من» (I) و «من اجتماعی» (Me) قائل می شود. «من اجتماعی» بخشی از خود است که از طریق درونی سازی نگرش های دیگران و جامعه شکل می گیرد. این «من اجتماعی» همان چیزی است که فرد از خود در آینه جامعه می بیند. اما «من» جنبه خلاق، خودانگیخته و غیرقابل پیش بینی خود است که به نگرش های «من اجتماعی» واکنش نشان می دهد. تعامل دیالکتیکی این دو جنبه، جوهره کنش و تفکر انسانی را تشکیل می دهد.
- دیالکتیک خود و خود: این دیالکتیک، به گفتگوی درونی فرد با خودش اشاره دارد. انسان به طور مداوم با خود در حال گفتگو است، موقعیت ها را تفسیر می کند، گزینه های کنش را می سنجد و به این ترتیب، خود و کنش خود را برمی سازد. این گفتگوی درونی، هسته مرکزی فرایند تفسیر و معنابخشی است.
باورهای ریشه ای بلومر
اندیشه های بلومر بر چند باور اساسی استوار است که در تمام جوانب نظریه او نفوذ دارد. دکتر تنهایی این باورها را به تفصیل شرح می دهد:
- گوهر جامعه یا زندگی گروه اجتماعی: بلومر جامعه را مجموعه ساختارها نمی دانست، بلکه آن را به منزله فرایندی پویا و جاری از زندگی گروهی می دید. او باور داشت که جوامع از طریق فعالیت های متقابل افراد در حال شکل گیری و دگرگونی اند.
- گوهر هم کنشی اجتماعی: هسته اصلی جامعه، در هم کنش های اجتماعی نهفته است. این هم کنش ها هستند که معنا، هنجار و واقعیت اجتماعی را تولید می کنند. جامعه چیزی نیست جز کنش های افراد با یکدیگر.
- گوهر ابژه ها: همانطور که گفته شد، اُبژه ها (اعیان) برای انسان معنا دارند و این معنا از دل تعاملات اجتماعی برمی آید. بلومر تأکید داشت که اُبژه ها، صرفاً چیزهای مادی نیستند، بلکه موجودیت هایی با معنای اجتماعی هستند.
- آدمی کنشگر: بلومر انسان را موجودی فعال و کنشگر می دید، نه یک دریافت کننده منفعل محرک ها یا یک مجری قواعد ساختاری. انسان ها قادر به تفسیر، تعریف موقعیت و انتخاب کنش هستند.
- گوهر کنش آدمی: کنش انسان از دید بلومر یک فرایند پیوسته است که شامل تفسیر، سنجش و پاسخ دهی می شود. این کنش همیشه در حال تکوین و تغییر است و بر اساس معانی متغیر شکل می گیرد.
- درهم تنیدگی کنش: کنش های افراد به هم پیوسته اند و کنش یک فرد، بر کنش دیگری تأثیر می گذارد. این درهم تنیدگی است که شبکه تعاملات اجتماعی را می سازد و به آن پویایی می بخشد.
سازمان پایه کنش
بلومر برای تبیین چگونگی شکل گیری کنش، مفهوم سازمان پایه کنش را مطرح می کند که شامل فرایندهای خودرهایی، اجتماعی شدن در برابر اجتماعی کردن و گونه ها و وسائط اجتماعی شدن است. خودرهایی به معنای توانایی فرد در فاصله گرفتن از محرک های مستقیم و تعامل با خود برای تفسیر موقعیت است. این فرایند به فرد امکان می دهد تا پیش از واکنش، به فکر فرو رود و معنای موقعیت را بسنجد. بلومر بین اجتماعی شدن (فرایندی که فرد به صورت فعال در آن شرکت دارد) و اجتماعی کردن (فرایند تحمیلی از سوی جامعه) تمایز قائل می شود. او بر نوع اول تأکید دارد، یعنی فرایندی پویا که در آن فرد فعالانه در ساختن هویت و جهان اجتماعی خود نقش دارد. این اجتماعی شدن از طریق گونه های مختلف تعامل و با وسائطی چون خانواده، گروه همسالان و نهادهای اجتماعی صورت می گیرد که هر یک نقش خود را در شکل دهی به تفسیر و کنش فرد ایفا می کنند.
نظریه همسازی و ساختارشدگی
نظریه همسازی و ساختارشدگی بلومر نشان می دهد که چگونه ساختارهای اجتماعی از دل کنش های فردی و تعاملات جمعی سربرمی آورند و پایداری می یابند. او معتقد بود که ساختارها صرفاً قالب های از پیش موجود نیستند که افراد در آن ها عمل می کنند، بلکه محصول دائمی همسازی و برسازی جمعی کنشگران هستند. به عبارت دیگر، وقتی افراد به طور مکرر و بر اساس تفاسیر مشترک خود در موقعیت های مشابه عمل می کنند، این کنش های تکرارشونده به تدریج الگوها و انتظاراتی را ایجاد می کنند که ما آن ها را به عنوان «ساختار» می شناسیم. این ساختارها، هرچند به نظر ایستا می رسند، اما همواره در معرض تغییر و بازسازی از طریق کنش های نمادین بعدی قرار دارند. جامعه به این ترتیب، دائماً در حال ساختاردهی و ساختارزدایی از طریق کنش های پیوسته است.
جستار روش شناسی: رویکرد طبیعت گرایانه بلومر
فصل دوم کتاب دستگاه نظری بلومر به جنبه روش شناختی نظریه او اختصاص دارد. بلومر در این بخش، رویکرد خاص خود را برای مطالعه جهان اجتماعی تبیین می کند که آن را روش طبیعت گرایانه فرود به زمین می نامد. این رویکرد، در تقابل با جریان های غالب پوزیتیویستی زمان خود، بر اهمیت درک مستقیم واقعیت اجتماعی و نگاه از نزدیک به کنش های انسانی تأکید می کند.
روش طبیعت گرایانه فرود به زمین
بلومر معتقد بود که برای فهم جامعه، پژوهشگر باید خود را به دنیای کنشگران نزدیک کند و از منظر آن ها به واقعیت نگاه کند. این فرود به زمین به معنای کنار گذاشتن پیش فرض های نظری، دوری از مدل های تحلیلی از پیش تعیین شده و غرق شدن در دنیای معنایی کنشگران است. او شیوه دسته بندی دستگاه ها و پارادایم های مکتبی را که شامل مدل های C-E (علّی-معلولی)، R-S (انگیزه-پاسخ) و متغیرشناسی (IV/DV) بودند، به چالش می کشید. بلومر این مدل ها را به دلیل تقلیل گرایی و نادیده گرفتن جنبه های کیفی و تفسیری کنش انسانی، ناکارآمد می دانست. او با انتقاد از این رویکردهای کمی گرا، بر اهمیت مطالعه کیفی، مشاهده مشارکتی و تحلیل معانی تأکید داشت.
تقابل مکتب شیکاگو (که بلومر از نمایندگان اصلی آن بود) با مکتب آیووا در روش شناسی، نشانگر دو دیدگاه متفاوت در مطالعه کنش متقابل نمادی بود. در حالی که مکتب آیووا (به ویژه مانفرد کون) به سمت اندازه گیری و کمی سازی مفاهیم بلومر گرایش داشت، بلومر و مکتب شیکاگو بر حفظ رویکرد تفسیری، کیفی و طبیعت گرایانه اصرار می ورزیدند. اصول روش شناختی تجربی طبیعت گرایانه بلومر شامل مواردی چون: مطالعه مستقیم پدیده های اجتماعی در محیط طبیعی شان، توجه به فرایندهای جاری و پویا، درک معانی از دید کنشگران، و پرهیز از تحمیل مفاهیم و فرضیات بیرونی به واقعیت مورد مطالعه است.
مفهوم واقعیت طبیعت گرایانه
واقعیت طبیعت گرایانه از دید بلومر، آن واقعیتی است که در زندگی روزمره و تعاملات واقعی انسان ها شکل می گیرد و تجربه می شود. این مفهوم، در تقابل با مفاهیم تحلیلی و از پیش ساخته قرار دارد. مفاهیم تحلیلی، مفاهیمی هستند که توسط نظریه پرداز برای تحلیل واقعیت ساخته می شوند و ممکن است از تجربه مستقیم فاصله بگیرند. بلومر معتقد بود که مفاهیم باید ریشه در واقعیت طبیعت گرایانه داشته باشند و بتوانند آن را به درستی بازنمایی کنند. او کارکرد و گونه های مختلف مفاهیم را بررسی می کند و تأکید دارد که مفاهیم باید ابزاری برای درک واقعیت باشند، نه جایگزینی برای آن. گونه های مفهوم از دید بلومر شامل مفاهیم «معنایی» (که مستقیماً از تجربه برمی آیند) و مفاهیم «عاملیتی» (که به فرایندهای کنش اشاره دارند) می شود.
گام های روش شناختی بلومر
بلومر برای انجام پژوهش در چارچوب رویکرد طبیعت گرایانه خود، گام های مشخصی را پیشنهاد می کند. این گام ها بیشتر کیفی و تفسیری هستند و بر تحلیل عمیق و نگاه به فرایندها تأکید دارند:
- تحلیل عنصری دیالکتیکی: این مرحله شامل شناسایی عناصر اصلی یک پدیده اجتماعی و بررسی چگونگی تعامل دیالکتیکی آن ها با یکدیگر است. بلومر به دنبال فهم روابط متقابل و پویای میان اجزا بود، نه صرفاً شناسایی متغیرهای مستقل و وابسته.
- مراحل انجام پژوهش: بلومر بر اهمیت غرق شدن در محیط مورد مطالعه، مشاهده دقیق، جمع آوری داده های غنی از طریق مصاحبه و تحلیل اسناد، و سپس تفسیر این داده ها برای رسیدن به معنای آن ها تأکید داشت. پژوهشگر باید همواره آماده بازنگری و اصلاح دیدگاه خود بر اساس شواهد موجود باشد.
- روش شناسی تطبیقی (یا هم سنجانه): بلومر به اهمیت مقایسه پدیده های اجتماعی در بسترهای مختلف برای شناسایی الگوهای عمومی تر و در عین حال، حفظ ویژگی های خاص هر مورد اعتقاد داشت. این رویکرد تطبیقی به تعمیق درک نظری و کشف پیچیدگی های واقعیت کمک می کند.
جستار ایستایی شناسی: پایداری و ساختار در کنش پیوسته
فصل سوم کتاب «دستگاه نظری بلومر» به هستی شناسی ایستایی (Static Inquiry) می پردازد. این بخش از کتاب، چگونگی درک پایداری ها، نهادها و ساختارهای اجتماعی را از منظر کنش متقابل نمادی مورد بررسی قرار می دهد. بلومر برخلاف رویکردهای ساختارگرا، ساختار را چیزی ثابت و از پیش تعیین شده نمی دانست، بلکه آن را حاصل کنش های پیوسته و تکرارشونده می دید.
نهاد، سازمان و تاریخ در کنش پیوسته
بلومر معتقد بود که نهادها، سازمان ها و حتی تاریخ، همگی در بستر «کنش پیوسته» برساخته می شوند و تداوم می یابند. او مفهوم «جامعه ای واحد کنشگری» را مطرح می کند که به معنای مجموعه ای از افراد است که به صورت جمعی و از طریق کنش های نمادین، یک واحد اجتماعی را تشکیل می دهند. پایداری این واحدها نه از طریق قوانین خشک و جبرگرایانه، بلکه از تکرار الگوهای معنابخش و کنش های مشترک حاصل می شود. دکتر تنهایی در این بخش، به پنج ویژگی کلیدی کنش پیوسته اشاره می کند که عبارتند از:
- فرایند بودن و نه حالت ایستا.
- نمادین بودن و اتکا به معنا.
- برساخته شدن مداوم.
- بازتابی بودن و توانایی خوداندیشی.
- عملی بودن و مرتبط با زندگی واقعی.
این ویژگی ها نشان می دهند که چگونه صورت بندی سازمانی کنش پیوسته، به جای یک ساختار صلب، یک چارچوب پویا و قابل تغییر است که از دل تعاملات برمی خیزد.
نظریه همسازی و ساختارشدگی (تکمیل بحث)
همانطور که در هستی شناسی اشاره شد، نظریه همسازی و ساختارشدگی بلومر، نقشی محوری در درک پایداری های اجتماعی ایفا می کند. در این بخش، دکتر تنهایی با عمق بیشتری به این موضوع می پردازد. بلومر بر این باور است که ساختارها نه به صورت مستقل از کنشگران وجود دارند و نه بر آن ها تحمیل می شوند، بلکه نتیجه «همسازی» مداوم افراد با یکدیگر از طریق تفسیر و معنابخشیدن به موقعیت ها هستند. این همسازی، منجر به ایجاد الگوهای تکرارشونده ای می شود که ما آن ها را به عنوان «ساختار» تجربه می کنیم. به عنوان مثال، یک کلاس درس با آمدن هر روزه دانش آموزان و تعامل آن ها با استاد و یکدیگر، «برساخته» می شود و این تکرار است که به آن ساختار و پایداری می بخشد.
نظریه چارچوب، چارچوب سلطه و حلقه های قدرت
مفهوم «چارچوب» در اندیشه بلومر به معنای چارچوب های ذهنی و تفسیری است که افراد برای درک و معنابخشی به موقعیت ها از آن ها استفاده می کنند. این چارچوب ها، بر کنش های افراد تأثیر می گذارند و به نوعی جهت دهنده رفتار آن ها هستند. در این میان، بلومر به «چارچوب سلطه» و «حلقه های قدرت» نیز می پردازد. چارچوب های سلطه، چارچوب هایی هستند که توسط گروه های قدرتمندتر به دیگران تحمیل می شوند و بر نحوه تفسیر و کنش آن ها تأثیر می گذارند. حلقه های قدرت نیز به شبکه هایی از افراد و گروه ها اشاره دارند که توانایی تعریف موقعیت و تحمیل معنا را به دیگران دارند و از این طریق، بر فرایند کنش پیوسته و برسازی اجتماعی اثرگذارند.
رفتارهای جمعی
بلومر در تحلیل رفتارهای جمعی، به پدیده هایی چون شایعه، جماعت و انبوه می پردازد. او سازوکارهای تکوین شایعه را نه صرفاً انتقال اطلاعات نادرست، بلکه به عنوان یک فرایند کنش پیوسته جمعی می بیند که در آن، معانی در حال برساخته شدن و بازتولید هستند. «جماعت» و «انبوه» نیز از دید بلومر، صرفاً تجمع افراد نیستند، بلکه واحدهایی از کنش جمعی اند که هر یک دارای الگوهای تفسیری و کنشی خاص خود هستند. در این بخش، تنهایی به نقد بلومر بر «افسانه کج اندیشی خُردگرایی» نیز می پردازد. بلومر معتقد بود که تقلیل دادن رفتارهای جمعی به صرف کنش های فردی و نادیده گرفتن بُعد تعاملی و نمادین آن ها، یک اشتباه تحلیلی است. او بر این تأکید داشت که کنش جمعی، چیزی فراتر از مجموع کنش های فردی است و از طریق فرایندهای کنش متقابل نمادین شکل می گیرد.
جستار پویایی شناسی: تغییر و تحول در نگاه بلومر
فصل چهارم کتاب «دستگاه نظری بلومر» به جستار پویایی شناسی (Dynamic Inquiry) اختصاص دارد، جایی که دکتر تنهایی به چگونگی تبیین تغییرات اجتماعی و تحولات تاریخی از منظر هربرت بلومر می پردازد. در نگاه بلومر، تاریخ و تغییرات اجتماعی نیز محصول کنش های پیوسته و نمادین افراد و گروه ها هستند، نه نیروهای جبرگرایانه یا ساختارهای ایستا.
تاریخ به مثابه کنش پیوسته
بلومر تاریخ را نه یک خط سیر از پیش تعیین شده، بلکه فرایندی پویا و جاری از کنش های پیوسته می دانست. از دید او، «کنش پیوسته» به منزله معیار سنجش تاریخ عمل می کند. به این معنا که تحولات تاریخی نتیجه «برسازی» مداوم واقعیت توسط کنشگران در طول زمان است. دکتر تنهایی به «مدل تلفیقی تحلیل تاریخی بلومر» اشاره می کند که در آن، بلومر تلاش می کند تا میان عوامل کلان و خرد، یک ارتباط دیالکتیکی برقرار سازد. در این مدل، اگرچه عوامل ساختاری و مادی (مانند شیوه تولیدی) می توانند بر شرایط کنش تأثیر بگذارند، اما این کنش های نمادین و تفاسیر افراد هستند که در نهایت به تغییرات اجتماعی و تحولات تاریخی شکل می دهند. «شیوه تولیدی معیار سنجش توسعه» نیز از دید بلومر، نه تنها به ساختارهای اقتصادی، بلکه به روابط اجتماعی و نمادین شکل گرفته در دل فرایندهای تولید نیز اشاره دارد. این دیدگاه، دارای «تبارشناسی میدی» (از دیدگاه کنش نمادین) و «تبارشناسی مارکسی» (از دیدگاه اهمیت روابط مادی) است، اما بلومر هیچ کدام را به صورت تقلیل گرا نمی پذیرفت.
تغییرات اجتماعی و تحولات تاریخی
در این بخش، دکتر تنهایی به نظریه های بلومر در مورد جنبه های مختلف تغییرات اجتماعی می پردازد:
نظریه جنبش های اجتماعی
بلومر جنبش های اجتماعی را به منزله «نموداری از سامان تاریخی» می دید. او معتقد بود که جنبش ها صرفاً واکنش به نارضایتی ها نیستند، بلکه از طریق فرایندهای کنش متقابل نمادین، «ساز و کار پویایی» خود را شکل می دهند. در این فرایند، افراد معنای مشترکی از وضعیت موجود و وضعیت مطلوب برساخته می کنند، هنجارها و ارزش های جدیدی را تعریف می کنند و کنش های جمعی را سازماندهی می نمایند. جنبش ها در واقع نمونه بارزی از «برسازی کنش جمعی» هستند که می توانند به تغییر و بازسازی ساختارهای اجتماعی منجر شوند.
نظریه سامان
بلومر دیدگاه خاصی در مورد سامان اجتماعی داشت. او سامان را نه یک وضعیت ثابت و پایدار، بلکه حاصل فرایندهای تعاملی و توافقات موقت میان کنشگران می دانست. سامان همواره در حال «برسازی» و «برسازی مجدد» است و می تواند از طریق تغییر در تعاریف و معانی مشترک، دستخوش دگرگونی شود.
نظریه جوامع صنعتی
بلومر به تحلیل «نظریه صنعتی شدن آغازین» و پیامدهای آن بر جامعه پرداخت. او «نقاط نُه گانه در فراگرد صنعتی شدن» را برمی شمارد که شامل:
- ساخت سِمَت ها و حرفه ها
- پرکردن حرفه ها، مشاغل و سمت ها
- آرایش بوم شناختی جدید
- برنامه یا سلسله ای از کارهای صنعتی
- ساخت جدیدی از روابط اجتماعی
- منافع تازه و گروه های ذینفع جدید
- روابط پولی و قراردادی
- تولید کالا با فرایند صنعتی ساخت
- الگوی درآمد کارکنان صنعتی
این نقاط نشان می دهند که چگونه صنعتی شدن نه تنها ساختارهای اقتصادی، بلکه کل روابط اجتماعی، معانی و هویت های افراد را دگرگون می کند. او مفهوم تحلیلی کارکرد را نیز در این زمینه بررسی می کند.
جامعه شناسی درمانی
«جامعه شناسی درمانی» بُعد کاربردی نظریه بلومر است که به چگونگی مواجهه با مسائل و آسیب های اجتماعی می پردازد. بلومر معتقد بود که برای حل مسائل اجتماعی، باید ابتدا «تبارشناسی نظری» آن مسائل را درک کرد؛ یعنی فهمید که چگونه آن ها در بستر تعاملات و تفاسیر اجتماعی شکل گرفته اند. «چارچوب جامعه شناسی درمانی بلومر» بر این تأکید دارد که با تغییر معانی و تعریف موقعیت ها از سوی کنشگران، می توان راه حل هایی برای مسائل اجتماعی یافت. این رویکرد، راه را برای مداخلات آگاهانه و برسازی مجدد واقعیت اجتماعی برای حل مشکلات باز می کند.
پیوست ها: نقدها و بازتاب ها از نگاه تنهایی
بخش های پایانی کتاب «دستگاه نظری بلومر» شامل پیوست هایی است که به نقدها و بازتاب های نظریه بلومر، به ویژه از منظر خود ح.ا. تنهایی، می پردازد. این پیوست ها به خواننده کمک می کنند تا جایگاه بلومر را در فضای نظری جامعه شناسی معاصر بهتر درک کند و با پاسخ های او به منتقدان آشنا شود.
شرح و نقد ناقدین پارادایم تفسیری
دکتر تنهایی به بررسی نقدها و پاسخ های بلومر، مید و وبر به ناقدین پارادایم تفسیری می پردازد. او نقدهای مختلفی از جمله نقدهای زایتلین، ادیبی، انصاری، لائر، هندل و ریتزر را مورد بررسی قرار می دهد و پاسخ های متفکران مکتب تفسیری را تشریح می کند. این بخش نشان می دهد که چگونه بلومر و دیگران، از دیدگاه خود در برابر اتهاماتی نظیر عدم توانایی در تبیین ساختار یا نادیده گرفتن نیروهای کلان، دفاع کرده اند.
نقد بلومر از جامعه شناسی متعارف (نمونه پارسنز)
یکی از مهم ترین بخش های این پیوست، به جدال نظری بلومر با جامعه شناسی متعارف، به ویژه تالکوت پارسنز و کارکردگرایی ساختاری او، اختصاص دارد. بلومر به شدت به کارکردگرایی، پوزیتیویسم و رویکرد متغیرگرایی پارسنز انتقاد می کرد. او باور داشت که این رویکردها با تقلیل دادن کنش انسانی به قوانین مکانیکی یا ساختارهای از پیش تعیین شده، ماهیت پویا و تفسیری زندگی اجتماعی را نادیده می گیرند. جدال بلومر، پارسنز و شارحین آن ها، یکی از مهم ترین مباحث نظری در تاریخ جامعه شناسی است که تنهایی با دقت به آن می پردازد و دیدگاه بلومر را در این مناظره برجسته می سازد.
خلاصه زندگی و حرفه بلومر
در یکی از پیوست ها، دکتر تنهایی به خلاصه ای از زندگی و حرفه هربرت بلومر می پردازد. این بخش شامل اطلاعاتی در مورد تحصیلات بلومر، شاگردی او نزد جرج هربرت مید، فعالیت های آکادمیکش در دانشگاه شیکاگو و سپس دانشگاه برکلی، و مهم ترین پژوهش های او در زمینه اعتیاد، جنبش های اجتماعی و تبعیض نژادی است. این بخش به خواننده کمک می کند تا سیر فکری بلومر را در بستر زندگی و فعالیت های حرفه ای او دنبال کند.
پرتو دستگاه نظری بلومر
در پایان، دکتر تنهایی به جمع بندی نهایی از تأثیر و اهمیت «دستگاه نظری بلومر» می پردازد. او تأکید می کند که بلومر نه تنها نظریه کنش متقابل نمادی را پایه گذاری کرد، بلکه با رویکرد طبیعت گرایانه و تاکید بر برسازی کنش جمعی، بینش های عمیقی در مورد ماهیت واقعیت اجتماعی، تغییرات تاریخی و چگونگی مواجهه با مسائل اجتماعی ارائه داد. این بخش، به نوعی جمع بندی نهایی نویسنده از میراث بلومر و جایگاه او در علوم اجتماعی است.
نتیجه گیری: میراث بلومر از دریچه نگاه تنهایی
کتاب «دستگاه نظری بلومر: بنیان گذار هم کنش گرایی نمادی» اثر دکتر ح.ا. تنهایی، یک منبع علمی ارزشمند و منحصر به فرد در ادبیات جامعه شناسی فارسی زبان به شمار می رود. این اثر، فراتر از یک معرفی ساده، به واکاوی عمیق و چهاروجهی (هستی شناسی، روش شناسی، ایستایی شناسی، پویایی شناسی) اندیشه های هربرت بلومر می پردازد و خواننده را با مفاهیم کلیدی او در بستر یک تحلیل جامع و مستند آشنا می سازد. از درک ماهیت «کنش پیوسته» و «برسازی کنش جمعی» گرفته تا نقد بلومر بر رفتارگرایی و کارکردگرایی، و رویکرد او به جنبش های اجتماعی و جامعه شناسی درمانی، همگی به دقت و با جزئیات تشریح شده اند.
میراث هربرت بلومر، آن گونه که دکتر تنهایی، شاگرد بی واسطه او، آن را روایت و تحلیل کرده است، نه تنها به درک دقیق تر نظریه کنش متقابل نمادی کمک می کند، بلکه راه را برای کاربرد این نظریه در تحلیل پدیده های اجتماعی معاصر هموار می سازد. این کتاب به دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان به علوم اجتماعی کمک می کند تا تصویری جامع و پویا از اندیشه های بلومر به دست آورند و به عمق تفکر یکی از بنیان گذاران مهم جامعه شناسی قرن بیستم راه یابند. مطالعه این اثر برای هر کسی که به دنبال فهم دقیق تر ماهیت کنش اجتماعی، معنا و تغییر در جامعه است، اکیداً توصیه می شود و می تواند به عنوان یک نقشه راه برای ورود به دنیای پیچیده نظریه های جامعه شناسی عمل کند.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب دستگاه نظری بلومر – بنیان گذار هم کنش گرایی نمادی" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب دستگاه نظری بلومر – بنیان گذار هم کنش گرایی نمادی"، کلیک کنید.