قدمت و پیشینه تاریخی ثلاث باباجانی: هر آنچه باید بدانید

قدمت و پیشینه تاریخی ثلاث باباجانی
شهرستان ثلاث باباجانی، گهواره ای کهن در قلب زاگرس و اورامانات، از دیرباز شاهد تمدن ها و فرهنگ های غنی بوده است. این سرزمین مرزی در استان کرمانشاه، با ریشه های تاریخی عمیق خود که به هزاران سال پیش بازمی گردد، لایه های پنهانی از گذشته ایران زمین را در خود جای داده است. با قدم نهادن در این دیار، می توان حس کرد که چگونه هر تپه و دره، داستانی از ایستادگی، فرهنگ و هویت مردمانش را روایت می کند.
سفر به دل تاریخ ثلاث باباجانی، گویی ورق زدن کتابی است کهن و پرماجرا، که سطور آن حکایت از تمدنی پرفراز و نشیب دارد. در این مقاله، خواننده با ابعاد گوناگون این تاریخ آشنا می شود؛ از ریشه های باستانی کهن ترین سکونت گاه ها و شهرهای فراموش شده، تا هویت بخشی نام این سرزمین از دل طوایف بزرگ، و تحولات اجتماعی و اداری که این منطقه را به شهرستان امروزی مبدل ساخته است. همچنین، میراث فرهنگی و مفاخر ادبی و علمی این دیار، به عنوان بازتابی از هویت غنی آن، معرفی خواهد شد.
ریشه های تمدنی؛ ثلاث باباجانی در سپیده دم تاریخ و دوران باستان
تاریخ ثلاث باباجانی در لابه لای گذرگاه های کوهستانی زاگرس و دشت های حاصلخیز اورامانات، خود را از سپیده دم تمدن ها به نمایش می گذارد. در این سرزمین، ردپای زندگی انسان به اعماق تاریخ می رسد و حکایت از تمدن هایی دارد که در بستر رودخانه ها و دشت های پربرکت آن شکل گرفته اند. جغرافیای منحصر به فرد این منطقه، با وجود منابع آب فراوان و موقعیت استراتژیک در مسیرهای تجاری و فرهنگی باستانی، آن را به یکی از مراکز مهم زیستی و فرهنگی در غرب ایران تبدیل کرده بود.
درنه، شهر فراموش شده باستانی
در میان روایت های کهن، نام «درنه» به عنوان یک شهر باستانی و بسیار مهم، جایگاهی خاص در پیشینه تاریخی ثلاث باباجانی به شمار می آید. این شهر، که امروز تنها نامی از آن بر روستایی کوچک و دورافتاده در «دولی درنه» باقی مانده، روزگاری مرکزی پرقدرت و حکومتی نیرومند در منطقه بود. تاریخ نگاران بزرگی چون هرودوت، پدر تاریخ، در حدود ۲۵۰۰ سال پیش در نوشته های خود از آن به نام «διà Δaρνɛων» یاد کرده است. بطلمیوس، فیلسوف، اخترشناس و جغرافی دان نامی یونانی (۹۰-۱۶۸ میلادی)، قرن ها پس از هرودوت، نیز این شهر باستانی را مورد توجه قرار داده و از اهمیت آن سخن گفته است.
موقعیت «دولی درنه» و رودخانه «زمکان» به عنوان بستر اصلی این تمدن کهن، نشان دهنده توانمندی این منطقه در فراهم آوردن شرایط زندگی و توسعه برای جوامع باستانی است. رودخانه زمکان که از گذشته تا به حال عامل اصلی آبادانی و سرسبزی درنه بوده، شریان حیاتی این شهر تاریخی به شمار می آمد. درنه، در دوره های مختلف تاریخی، به عنوان مرکز حکومتی نیرومند برای ایالت های کُردنشین تنگ، حلوان و باجلان عمل می کرده است. می توان تصور کرد که چگونه در آن دوران، این شهر پرجنب وجوش، میزبان بازارها، مراکز حکومتی و مردمان پرکار و فعالی بوده که زندگی در دامان طبیعت زاگرس را تجربه می کردند. هرچند که یافته های باستان شناسی گسترده ای برای اثبات کامل این شکوه هنوز در دست نیست، اما افسانه ها و باورهای محلی که سینه به سینه نقل شده اند، همگی بر عظمت و قدمت این شهر باستانی مهر تأیید می زنند. برای شناخت عمیق تر تاریخ ثلاث باباجانی، کاوش های بیشتر در این منطقه حیاتی به نظر می رسد.
پیوند با دوران ساسانی و پس از آن
ریشه های تاریخی ثلاث باباجانی تنها به دوران پیش از میلاد محدود نمی شود؛ این سرزمین در دوران ساسانی و پس از آن نیز نقش آفرین بوده است. باورهای محلی که در میان مردمان منطقه رواج دارد، «دولی درنه» را به عنوان پایتخت قباد ساسانی، یکی از شاهان مقتدر این سلسله، معرفی می کند. این باور، هرچند که نیاز به مستندات تاریخی قوی تری دارد، اما نشان دهنده اهمیت استراتژیک و فرهنگی منطقه در آن زمان است. قلعه ها و آثار پراکنده ای که در ارتفاعات و دشت های اطراف یافت می شوند، می توانند سرنخ هایی از پیوند این سرزمین با دوران باشکوه ساسانی باشند.
پس از سقوط ساسانیان و ورود اسلام به ایران، منطقه ثلاث باباجانی همچنان اهمیت خود را حفظ کرد. در دوران حکمرانی های محلی کُرد که پیش و پس از اسلام در این منطقه قدرت یافتند، ثلاث باباجانی به عنوان یکی از مراکز مهم این حکومت ها مطرح بود. این حکمرانی ها، ساختار اجتماعی و فرهنگی منطقه را شکل دادند و به تثبیت هویت ایلی و قومیتی آن کمک شایانی کردند. در واقع، ثلاث باباجانی قبل از اسلام و پس از آن، همواره محلی برای تمدن، مقاومت و حفظ اصالت های فرهنگی بوده است.
هویت بخشی نام و نقش ایلات؛ ثلاث باباجانی از دیرباز تا امروز
نام هر سرزمین، روایتگر هویت و نام قدیمی ثلاث باباجانی آن است. نام «ثلاث باباجانی» نیز از همین قاعده پیروی می کند و خود داستانی طولانی از همزیستی و نقش آفرینی طوایف بزرگ این منطقه را در خود نهفته دارد. این بخش از مقاله به تشریح چگونگی این نامگذاری و جایگاه ایلات در فرهنگ ایلی ثلاث باباجانی می پردازد.
ریشه نام ثلاث باباجانی
واژه «ثلاث» در زبان عربی به معنای «سه» است و این نام به حضور و نقش آفرینی سه طایفه بزرگ و ریشه دار در این منطقه اشاره دارد. این سه طایفه عمدتاً شامل باباجانی، قبادی و تایجوزی (یا در برخی روایت ها ولدبیگی) هستند که از دیرباز در این سرزمین سکونت داشته و زندگی ایلی خود را در کنار یکدیگر ادامه داده اند. در میان این سه طایفه، طایفه باباجانی به دلیل جمعیت قابل توجه، نفوذ سیاسی و اجتماعی فراوان در طول تاریخ، نام خود را بر این شهرستان نهاده است.
درباره طایفه سوم که در نامگذاری «ثلاث» نقش داشته، اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی آن را طایفه تایجوزی می دانند، در حالی که برخی دیگر به ولدبیگی اشاره می کنند. با این حال، شواهد تاریخی و پراکندگی جغرافیایی طوایف نشان می دهد که طایفه تایجوزی به دلیل حضور پررنگ تر و تاثیرگذاری بیشتر در ریشه نام ثلاث باباجانی، ارجحیت دارد. ساختار ایلی، برای قرن ها، هویت بخش اصلی مردمان این دیار بوده و هر فرد از طریق تیره و طایفه خود، از اصالت و ریشه هایش آگاهی می یافته است.
ایل جاف و ساختار ایلی منطقه
ایل جاف، یکی از بزرگترین و شناخته شده ترین ایلات کُرد در منطقه خاورمیانه است که پراکندگی آن از ایران تا عراق امتداد دارد. ایلات ثلاث باباجانی، به ویژه ایل جاف، در طول تاریخ، زندگی مبتنی بر کوچ نشینی (ییلاق و قشلاق) داشته اند. ییلاقات آن ها عمدتاً در کوهستان شاهو، کوه بنی گز، کوه سارابند و دشت هایی مانند حر، نهراب و زمکان قرار داشت. در مقابل، قشلاقات ایل جاف شامل نواحی مرزی مرخیل، خانه شور، ازگله، باویسی، سرقلعه، جیگیران، زهاب و چوار کلار می شد که مناطق گرمسیری به حساب می آمدند.
ایل جاف به دو گروه اصلی جاف عراق (مرادی) و جاف جوانرودی تقسیم می شود. در شهرستان ثلاث باباجانی، تیره های مهمی از ایل جاف جوانرودی سکونت دارند که از آن جمله می توان به حمده، عالی، میرویس، قوچعالی (زیرگروه های طایفه باباجانی)، مصطفی بیگی (از طایفه قبادی) و تایجوزی اشاره کرد. هر یک از این تیره ها در مناطق خاصی از شهرستان سکونت گزیده اند؛ به عنوان مثال، در روستای شهرک زیارت تمرخان، خاندان هایی از تیره عالی، در کیسله از توابع ثلاث، خاندان هایی از تیره قوچعالی، و در خانه شور نیز خاندان هایی از تیره عالی ساکن هستند.
ریشه طایفه باباجانی، همانگونه که برخی منابع تاریخی از جمله بابامردوخ روحانی ذکر می کنند، به بین النهرین بازمی گردد. گفته می شود که این طایفه به دستور تیمور لنگ، برای حفاظت از مرزهای غربی ایران، به این منطقه کوچانده شدند. این مهاجرت ها، نه تنها به حفاظت از مرزها کمک کرد، بلکه به غنای فرهنگی و ایلی منطقه ثلاث باباجانی نیز افزود. این طوایف در ابتدا در دره ای به نام «دولی درنه» و کوهستان های اطراف سکونت داشتند و سپس به تدریج به دشت ها و مناطق مسطح تر مهاجرت کردند.
نام «ثلاث باباجانی»، خود گویای حضور و تأثیر سه طایفه بزرگ باباجانی، قبادی و تایجوزی است که هویت ایلی و تاریخی این سرزمین را در طول قرن ها شکل داده اند.
تحولات اداری و اجتماعی؛ گذر از روستا به شهرستان
مسیر تاریخچه شهرستان ثلاث باباجانی، داستانی است از تغییرات تدریجی، از روستاهایی کوچک تا تبدیل شدن به یک شهرستان مستقل. این تحولات اداری و اجتماعی، نه تنها نقشه برداری های جغرافیایی را دگرگون کرده، بلکه بر زندگی روزمره و ساختار جمعیتی مردمان این دیار نیز تأثیرات عمیقی گذاشته است.
ثلاث باباجانی در تقسیمات کشوری معاصر
نگاهی به تقسیمات کشوری ثلاث باباجانی در دوران معاصر، نشان دهنده یک سیر تکاملی است. در سال ۱۳۱۱ شمسی، نام «باباجانی کردستان» به عنوان یک بلوک در تقسیمات کشوری ذکر شده است. این نشان می دهد که از آن زمان، این منطقه با هویت خاص خود شناخته می شده است.
در سال ۱۳۳۱ خورشیدی، «بخش ثلاث» تشکیل شد که شامل دهستان های باباجانی، قبادی و ولدبیگی / سرقلعه ولدبیگی و ۱۰۸ آبادی بود و به عنوان یکی از بخش های شهرستان کرمانشاهان در استان پنجم کشور محسوب می گردید. سپس در سال ۱۳۵۵ خورشیدی، «بخش باباجانی» با مرکزیت آبادی ازگله، در شهرستان پاوه تشکیل شد که شامل دهستان های خانه شور، ازگله، جیگران و سرقلعه بود.
یکی از سیاست های مهمی که در دوران معاصر بر زندگی کوچ نشینی ایلات این منطقه تأثیرگذار بود، سیاست «تخته قاپو» (اسکان اجباری) در دوره رضاخانی بود. این سیاست با هدف تمرکزگرایی و کنترل بیشتر بر ایلات، به اسکان اجباری بسیاری از طوایف منجر شد. «تخته قاپو» تغییرات بنیادینی در ساختار اجتماعی روستاها ایجاد کرد و بسیاری از کوچ نشینان را وادار به ترک شیوه زندگی سنتی خود و رو آوردن به یکجانشینی کرد. این تغییر، پیامدهای فرهنگی و اقتصادی عمیقی برای منطقه داشت.
تشکیل شهرستان مستقل و تغییرات مرکزیت
نقطه عطفی در پیشینه ثلاث باباجانی، زمانی رقم خورد که در خرداد سال ۱۳۸۱ شمسی (۲۰۰۲ میلادی)، این منطقه به موجب تصویب نامه هیئت وزیران، از شهرستان جوانرود جدا شد و به شهرستان مستقل ارتقا یافت. این اتفاق، به معنای رسیدن به یک جایگاه اداری مستقل و افزایش اهمیت منطقه در سطح استان و کشور بود.
یکی از داستان های مهم مرتبط با این دوران، تغییر نام مرکز شهرستان است. مرکز کنونی ثلاث باباجانی، شهر «تازه آباد» نام دارد، اما نام قدیمی آن «قلعه سلیمان خان» بود. سلیمان خان، یکی از حاکمان بنام منطقه قلخانی بود که در دشت حر و در حدود مرکز شهر کنونی، قلعه ای داشت. با ساخت و ساز ۶۰۰ واحد مسکونی برای آوارگان جنگ ایران و عراق در سال های ۱۳۶۴ به بعد، نام «قلعه سلیمان خان» به تدریج از روی منطقه برداشته شد و نام «تازه آباد» جایگزین آن گردید. این تغییر نام، هرچند که در زمان خود با اهداف خاصی صورت گرفت، اما از دیدگاه بسیاری، مفهوم قدمت و اصالت منطقه را که در نام قدیمی نهفته بود، از بین برد و بیشتر حاکی از جدیدالتأسیس بودن این مکان شد.
تحولات جمعیتی و چالش های معاصر
با استقلال شهرستان و بهبود نسبی زیرساخت ها، مهاجرت روستاییان به شهر تازه آباد، به خصوص از روستاهای دورافتاده «دولی درنه»، شتاب گرفت. دلایل این مهاجرت چندگانه بود؛ از یک سو، وجود زمین های مرغوب و مسطح در دشت مجاور تازه آباد و از سوی دیگر، کمبود امکانات اولیه بهداشتی، آموزشی و خدماتی در روستاهای کوهستانی. روستاهایی که هنوز بسیاری از آن ها از جاده، برق، آب و تلفن بی بهره اند و زندگی در آن ها با سختی های فراوان همراه است. این مهاجرت به رشد چشمگیر جمعیت تازه آباد منجر شد؛ جمعیتی که در سال ۱۳۶۵ تنها ۸۱۸ نفر بود، در سال ۱۳۸۵ به حدود ۱۵ هزار نفر رسید.
اما این تحولات جمعیتی، چالش های اقتصادی و اجتماعی جدیدی را به همراه داشت. با خالی شدن روستاها که به عنوان منابع اصلی تولید اقتصادی شهرستان عمل می کردند، و از سوی دیگر نبود فرصت های شغلی کافی در شهر تازه آباد که فرهنگی مصرف گرا و خدماتی داشت، وضعیت اقتصادی منطقه رو به وخامت گذاشت. بسیاری از طرح های اقتصادی زودبازده، به دلیل عدم تخصص کافی یا برنامه ریزی ضعیف، به ورشکستگی انجامیدند. در کنار این چالش ها، زمین لرزه ثلاث باباجانی نیز بر ابعاد این چالش ها افزود. زمین لرزه های ویرانگر، به ویژه زلزله ۷.۳ ریشتری آبان ۱۳۹۶ و زلزله ۵.۹ ریشتری تیر ۱۳۹۷، که کانون آن ها در نزدیکی این شهرستان بود، خسارات جانی و مالی فراوانی به بار آورد و بر تاریخ معاصر و وضعیت انسانی منطقه، تأثیرات عمیقی گذاشت. این بلایای طبیعی، نیاز به بازسازی و توسعه پایدار در این شهرستان مرزی را بیش از پیش آشکار ساخت.
میراث فرهنگی و مفاخر؛ بازتابی از تاریخ پربار
هر سرزمینی، هویتی عمیق دارد که در تار و پود فرهنگ و هنر مردمانش تنیده شده است. ثلاث باباجانی نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ این شهرستان، گنجینه ای از میراث فرهنگی و مفاخر ثلاث باباجانی است که بازتابی از تاریخی پربار و کهن است. تنوع فرهنگی و مذهبی، در کنار پرورش چهره های ادبی و علمی برجسته، از مهم ترین ویژگی های این دیار محسوب می شود.
تنوع فرهنگی و مذهبی (از منظر تاریخی)
یکی از برجسته ترین ویژگی های شهرستان ثلاث باباجانی، همزیستی مسالمت آمیز اقوام و مذاهب مختلف است. این منطقه، تلاقی گاه فرهنگ های هورامی، گورانی و یارسانی است که هر یک ریشه های کهن و عمیقی در تاریخ ایران دارند. همزیستی پیروان اسلام سنی و شیعه، در کنار پیروان آیین یارسان (اهل حق)، جلوه ای زیبا از تسامح و تعامل فرهنگی را به نمایش می گذارد. آیین یارسان، با ریشه هایی کهن که به پیش از اسلام بازمی گردد، و پیوند آن با باورهای اصیل ایرانیان باستان همچون میتراییسم و زرتشت، در میان طوایف قلخانی این منطقه حفظ شده و جایگاه ویژه ای دارد. حدود ۲۵ درصد از جمعیت شهرستان را یارسانیان تشکیل می دهند.
علاوه بر این، اهمیت تاریخی گویش های کردی نیز در ثلاث باباجانی در گذر زمان مشهود است. مردمان این دیار به زبان کردی و در گویش های سورانی-جافی و گورانی-کلهری سخن می گویند. این تنوع زبانی، نه تنها به غنای فرهنگی منطقه می افزاید، بلکه خود بازتابی از تاریخ پیچیده و ارتباطات فرهنگی طولانی این سرزمین است. هر گویش، خود حاوی داستان ها، ضرب المثل ها و ادبیات شفاهی است که نسل به نسل منتقل شده و هویت فرهنگی مردم را حفظ کرده است.
همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان سنی و شیعه در کنار پیروان آیین یارسان، گواه بر عمق تسامح و غنای فرهنگی جغرافیای تاریخی ثلاث باباجانی است.
مشاهیر ادبی و علمی برخاسته از ثلاث باباجانی
سرزمین ثلاث باباجانی، در طول تاریخ، مهد پرورش اندیشمندان، شاعران و علمای بزرگی بوده است که نامشان در تاریخ ادبیات و علم کُردی و ایرانی می درخشد. این مشاهیر، نه تنها افتخاری برای منطقه خود، بلکه سرمایه ای فرهنگی برای تمام بشریت به شمار می آیند:
- خانا قبادی (۱۷۰۰-۱۷۵۹ میلادی): این شاعر و متفکر متجدد، که اهل درنه در ثلاث باباجانی امروزی بود، یکی از برجسته ترین چهره های ادبی کردستان است. افتخار او این است که برای نخستین بار در تاریخ، قرآن کریم را به زبان کردی ترجمه کرد. از خانا قبادی، دیوان شعری به نام «خسرو و شیرین» بر جای مانده که نشان دهنده تبحر او در سرودن منظومه های عاشقانه و عرفانی است.
- مولوی کُرد (سید عبدالرحیم تایجوزی متخلص به مولوی): نام این شاعر و ادیب برجسته کُرد، در کنار خانا قبادی، در صدر فهرست مشاهیر ثلاث باباجانی قرار می گیرد. مولوی کرد به سبب دانش و نبوغ فراوانش در شعر و ادب کردی، شهرتی ملی و حتی منطقه ای دارد. اشعار عرفانی و سرشار از حکم او، هنوز هم در میان کردزبانان خوانده و ستایش می شود.
- عبدالکریم فانی خانه شوری: این عالم و شاعر گرانقدر از خاندان سادات هاشمی خانه شور، در حوزه های علمیه منطقه نشو و نما کرد و به مقام والایی در علم و ادب دست یافت. شرح مفصلی از زندگی نامه، اشعار و فعالیت های علمی و ادبی ایشان در کتب نویسندگانی چون ملا عبدالکریم مدرس، بابامردوخ کردستانی و محمدعلی سلطانی آورده شده است. وی مدت سی سال امام، خطیب و مدرس مدارس و مساجد مناطق شاره زور، نرگسه جار، احمی برنه و حلبچه در اقلیم کردستان عراق بود.
این مشاهیر، تنها نمونه هایی از گنجینه ارزشمند انسانی و فرهنگی ثلاث باباجانی هستند که با آثار و اندیشه های خود، نه تنها به غنای فرهنگ منطقه افزوده اند، بلکه نقش مهمی در حفظ و توسعه زبان و ادبیات کُردی ایفا کرده اند. میراث این بزرگان، همچون چراغی روشن، مسیر آینده این سرزمین را روشن می کند و الهام بخش نسل های جدید خواهد بود.
علاوه بر این بزرگان، هنرمندانی چون عزیز ویسی، خواننده مطرح کُرد نیز از این دیار برخاسته و نام ثلاث باباجانی را در عرصه هنر زنده نگه داشته است. چنین شخصیت هایی نشان می دهند که ثلاث باباجانی باستان تا به امروز، همواره خاستگاه استعدادهای درخشان بوده است.
جای دارد به روستای «دولی درنه» که از مناطق باستانی و غنی شهرستان ثلاث باباجانی به شمار می آید و به اعتقاد برخی، پایتخت قباد ساسانی بوده نیز اشاره ای داشته باشیم. این منطقه، با تاریخ پربار خود، می تواند در مطالعات بیشتر، اطلاعات بیشتری از تاریخ منطقه را آشکار سازد و افق های جدیدی را در شناخت ثلاث باباجانی در دوره ساسانی ارائه دهد. در مجموع، میراث فرهنگی و مشاهیر ثلاث باباجانی، تصویری کامل و درخشان از یک سرزمین با ریشه های عمیق و هویت غنی ارائه می دهد.
نتیجه گیری
سفر در لایه های قدمت و پیشینه تاریخی ثلاث باباجانی، تجربه ای عمیق و پربار از کشف یکی از گنجینه های پنهان غرب ایران است. این شهرستان، با تاریخ هزاران ساله خود که از شهر باستانی درنه و دوران ساسانی آغاز شده و تا تحولات معاصر و چالش های اجتماعی امروزی امتداد یافته، روایتگر ایستادگی و پویایی مردمانش در قلب زاگرس است. هویت ایلی که در نام «ثلاث باباجانی» تبلور یافته و همزیستی مسالمت آمیز اقوام و مذاهب مختلف، از ویژگی های منحصر به فرد این دیار به شمار می رود. مشاهیر ادبی و علمی همچون خانا قبادی و مولوی کُرد، چراغ راهی در عرصه فرهنگ و ادب منطقه بوده اند.
ثلاث باباجانی با این پشتوانه تاریخی و فرهنگی غنی، نه تنها شایسته شناخت و مطالعه بیشتر است، بلکه دارای پتانسیل های عظیمی برای توسعه گردشگری و فرهنگی در آینده است. حفظ، مطالعه و معرفی این میراث گرانبها برای نسل های آینده، وظیفه ای ملی و منطقه ای است. این شهرستان با زیبایی های طبیعی خود، از کوهستان های سر به فلک کشیده تا دشت های سرسبز، و با مردمان سخت کوش و فرهنگ دوستش، می تواند به یکی از مقاصد اصلی علاقه مندان به تاریخ، فرهنگ و طبیعت در ایران تبدیل شود و فصلی نو در کتاب تاریخ ایران باز کند.