تفاوت عزل و منعزل در قانون | بررسی جامع و نکات کلیدی

تفاوت عزل و منعزل

در نظام حقوقی، شناخت تفاوت میان مفاهیم حقوقی اساسی برای هر فردی که به نحوی با امور قانونی سروکار دارد، ضروری است. عزل به برکناری یک مسئولیت قانونی (مانند قیم) با تصمیم مرجع صالح (دادگاه) و درخواست ذی نفع اشاره دارد، در حالی که انعزال به معنای زوال خودبه خودی و قهری آن مسئولیت به دلیل از بین رفتن شرایط اولیه است و حکم دادگاه در آن صرفاً اعلامی است. این دو مفهوم، با وجود شباهت ظاهری در پایان دادن به یک سمت قانونی، دارای ماهیت، دلایل، فرآیند و آثار حقوقی کاملاً متفاوتی هستند که درک صحیح آن ها، به ویژه در نهاد حساس و حمایتی قیمومت، از اهمیت بالایی برخوردار است. بدون این تمایز، ممکن است حقوق افراد ذی نفع، به خصوص محجوران، در معرض خطر قرار گیرد و اعمال حقوقی انجام شده دچار بطلان یا عدم نفوذ شوند.

تفاوت عزل و منعزل در قانون | بررسی جامع و نکات کلیدی

در ادامه، به بررسی دقیق و تفصیلی این دو اصطلاح حقوقی خواهیم پرداخت. با مطالعه این مقاله، خوانندگان با تعریف هر یک، ویژگی های خاص آن ها، مصادیق رایج در قانون مدنی ایران (به ویژه در حوزه قیمومت)، و آثار حقوقی مترتب بر هر یک آشنا خواهند شد. همچنین، تفاوت های کلیدی آن ها در یک جدول مقایسه ای جامع ارائه می شود و کاربرد این مفاهیم در سایر نهادهای حقوقی مانند ولایت قهری و وکالت مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در نهایت، راهنمایی های عملی در خصوص نحوه ابطال قیم نامه پس از عزل یا انعزال قیم ارائه خواهد شد تا ابهامات حقوقی پیرامون این موضوع به طور کامل برطرف گردد.

مفهوم و تعریف «عزل» در حقوق

«عزل» در اصطلاح حقوقی به معنای برکناری یک شخص از یک سمت، مقام یا مسئولیت قانونی توسط مرجعی صلاحیت دار و به دنبال درخواست افراد ذی نفع یا نهادهای نظارتی است. این برکناری، نتیجه بررسی و احراز عدم صلاحیت یا تخلف فرد در انجام وظایف محوله است. عزل یک عمل حقوقی ارادی و قضایی است که برای تحقق آن، معمولاً نیاز به تصمیم گیری از سوی یک مرجع رسمی، نظیر دادگاه، وجود دارد. در واقع، این واژه بیانگر حالتی است که شخص منصوب، با وجود شرایط اولیه، به دلایلی که در قانون پیش بینی شده، از ادامه مسئولیت خود باز می ماند.

ویژگی های عزل

عزل دارای خصوصیات منحصر به فردی است که آن را از سایر شیوه های پایان یافتن یک مسئولیت قانونی متمایز می کند. آگاهی از این ویژگی ها برای درک دقیق مفهوم عزل ضروری است:

  • جنبه ارادی و تقاضامحور: عزل یک فرآیند فعال است که نیاز به درخواست دارد. این درخواست می تواند از سوی خود محجور (در صورت رفع حجر نسبی یا بلوغ)، افراد ذی نفع (مانند خویشاوندان محجور)، یا نهادهای نظارتی مانند دادستان ارائه شود. بدون وجود چنین درخواستی، معمولاً دادگاه به صورت خودکار وارد عمل نمی شود، مگر در موارد خاص و با تشخیص ضرورت از سوی دادستان به عنوان مدعی العموم در امور مربوط به محجوران.
  • نیاز به صدور حکم توسط مرجع قضایی: برخلاف انعزال که می تواند خودبه خود واقع شود، عزل قیم همواره مستلزم صدور حکم از سوی یک مرجع قضایی صالح (یعنی دادگاه) است. این حکم، نتیجه بررسی دقیق دلایل و مستندات ارائه شده توسط خواهان و دفاعیات احتمالی قیم می باشد. دادگاه با توجه به مصلحت محجور و رعایت عدالت، اقدام به صدور یا عدم صدور حکم عزل می کند.
  • حکم تأسیسی: حکم عزل یک حکم تأسیسی محسوب می شود. به این معنا که اثر حقوقی برکناری قیم از زمان صدور و قطعیت حکم دادگاه آغاز می شود و ناظر بر آینده است. تا پیش از صدور این حکم، قیم همچنان مسئولیت های خود را بر عهده دارد و اعمال حقوقی او معتبر تلقی می شوند.
  • آثار حقوقی بر اعمال گذشته: یکی از مهم ترین تفاوت ها با انعزال، در آثار حقوقی بر اعمالی است که قیم پیش از صدور حکم عزل انجام داده است. تمامی اقدامات و تصرفات قیم که قبل از تاریخ صدور حکم قطعی عزل صورت گرفته اند، در صورتی که در چارچوب اختیارات او و رعایت مصلحت محجور بوده باشد، صحیح و نافذ محسوب می شوند و محجور یا وراث او حق اعتراض به این اعمال را ندارند.

مصادیق عزل (با تمرکز بر قیمومت)

قانون مدنی ایران در ماده ۱۲۴۸ و مواد مرتبط دیگر، مواردی را که منجر به عزل قیم می شوند، به صراحت بیان کرده است. این موارد عمدتاً به از دست دادن صلاحیت یا تخلف در انجام وظایف قیمتی بازمی گردد:

  • سلب یا فقدان وصف امانت: اگر قیم، امانت خود را نسبت به اموال و امور محجور از دست بدهد، یا از همان ابتدا مشخص شود که فاقد این ویژگی مهم بوده است، قابل عزل خواهد بود. امانت داری ستون اصلی مسئولیت قیمتی است.
  • محکومیت به جرایم خاص: چنانچه قیم به موجب حکم قطعی دادگاه، به جرایمی مانند جنایت، سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری، اختلاس، هتک ناموس، منافیات عفت، جرایم نسبت به اطفال، ورشکستگی به تقصیر یا تقلب محکوم شود، از سمت قیمومت عزل می گردد. همچنین، حبس شدن قیم به هر دلیلی که مانع از اداره امور محجور شود، می تواند از موجبات عزل باشد.
  • عدم لیاقت یا توانایی در اداره امور محجور: اگر قیم از نظر عملی یا اخلاقی، لیاقت یا توانایی لازم برای اداره صحیح امور محجور را نداشته باشد، یا ورشکسته اعلام شود و این امر بر توانایی او در مدیریت اموال محجور تأثیر بگذارد، می تواند مورد عزل قرار گیرد.
  • عدم ارائه صورت حساب سالیانه: قیم مکلف است سالیانه، صورت حساب تصدی اموال محجور را به دادستان ارائه دهد. عدم رعایت این تکلیف قانونی، می تواند از موجبات عزل باشد، زیرا این اقدام نوعی نظارت بر عملکرد قیم است.
  • عدم ارائه تضمین: در صورتی که دادستان از قیم درخواست تضمین برای حسن انجام وظایف کند و قیم از ارائه آن خودداری کند، این نیز می تواند منجر به عزل او شود. این تضمین، معمولاً برای اطمینان از حفظ اموال محجور اخذ می گردد.
  • عامدانه قید نکردن مالی از اموال محجور: اگر قیم عمداً مالی را که متعلق به محجور است، در فهرست اموال و دارایی های او قید نکند یا سبب شود که چنین مالی در دارایی محجور ثبت نشود، نشان از عدم امانت داری و سوءاستفاده دارد و موجبات عزل او را فراهم می آورد.

فرآیند درخواست عزل قیم

فرآیند درخواست عزل قیم، شامل مراحل قانونی مشخصی است که معمولاً با طرح دعوا در دادگاه صالح آغاز می شود. افراد ذی نفع، از جمله بستگان محجور، خود محجور (پس از رشد) و به خصوص دادستان، می توانند با ارائه مدارک و مستندات لازم، تقاضای عزل قیم را به دادگاه ارائه دهند. دادگاه پس از بررسی دقیق ادله و شنیدن اظهارات طرفین، در صورت احراز موجبات عزل، حکم به برکناری قیم صادر خواهد کرد.

مفهوم و تعریف «انعزال» در حقوق

«انعزال» یا «منعزل شدن» در حقوق، به معنای زوال خودبه خودی و قهری یک سمت، مقام یا مسئولیت قانونی است که به دلیل از بین رفتن شرایط و اوصاف لازم برای تصدی آن سمت، و بدون نیاز به تصمیم گیری یا صدور حکم قضایی برای وقوع برکناری، رخ می دهد. در این حالت، وقوع یک واقعه یا زوال یک شرط، به صورت مستقیم و فوری، منجر به پایان یافتن مسئولیت می شود. حکم دادگاه در مورد انعزال، صرفاً جنبه اعلامی دارد و واقعه ای را که از قبل اتفاق افتاده، تأیید می کند.

ویژگی های انعزال

انعزال نیز دارای ویژگی های متمایزی است که درک آن را از عزل مجزا می سازد:

  • جنبه قهری و خودبه خودی: انعزال، برخلاف عزل، یک فرآیند غیرارادی است. این اتفاق به محض وقوع علت قانونی (مانند جنون یا سفاهت قیم) رخ می دهد و نیازی به درخواست از سوی هیچ کس یا تصمیم گیری از سوی مرجع قضایی برای وقوع آن نیست. این جنبه قهری، ماهیت اصلی انعزال را تشکیل می دهد.
  • عدم نیاز به صدور حکم برای وقوع برکناری: مهم ترین تفاوت با عزل در این است که برای منعزل شدن قیم، نیازی به صدور حکم دادگاه برای *وقوع* برکناری نیست. حکم دادگاه در این زمینه، صرفاً جنبه اعلامی دارد؛ یعنی آنچه را که از نظر قانونی و قهراً اتفاق افتاده است، تأیید می کند. به عبارت دیگر، قیم به محض تحقق علت انعزال (مثلاً دیوانگی)، به صورت قانونی منعزل شده و سمت قیمتی او زایل می شود، حتی اگر هنوز حکمی از دادگاه صادر نشده باشد.
  • حکم اعلامی: حکم دادگاه در موارد انعزال، یک حکم اعلامی است. این حکم صرفاً وضعیت حقوقی موجود را که از زمان وقوع علت حادث شده، تصدیق و اعلام می کند. بنابراین، اثر آن از زمان وقوع علت است و می تواند عطف به ماسبق شود.
  • آثار حقوقی بر اعمال گذشته: اعمال حقوقی که توسط قیم *پس از* وقوع علت انعزال (حتی پیش از صدور حکم اعلامی دادگاه) انجام شده باشند، باطل و بی اثر محسوب می شوند. این اصل، برای حمایت از حقوق محجور و جلوگیری از سوءاستفاده از وضعیت جدید قیم منعزل، بسیار حیاتی است. این مورد، یکی از تفاوت های اساسی و کاربردی میان عزل و انعزال است.

مصادیق انعزال (با تمرکز بر قیمومت)

قانون مدنی در مواد ۱۲۴۹ و ۱۲۵۳ به صراحت به مواردی اشاره می کند که قیم به دلیل زوال اوصاف ضروری، منعزل می شود:

  • جنون یا دیوانگی قیم: اگر قیم دچار جنون یا دیوانگی شود، قوای عقلانی خود را از دست می دهد و دیگر قادر به اداره صحیح امور محجور نخواهد بود. در این حالت، سمت قیمتی او به طور خودبه خود زایل می شود و او منعزل می گردد.
  • سفاهت قیم (فاقد رشد شدن): اگر قیم، سفیه شود و فاقد رشد عقلی گردد، یعنی توانایی اداره مستقل و معقول اموال خود را از دست بدهد، به طریق اولی قادر به اداره اموال و امور محجور نخواهد بود. در نتیجه، از سمت قیمومت منعزل می شود.
  • از بین رفتن سبب تعیین قیم: قیمومت یک نهاد حمایتی موقت است که تا زمان رفع حجر از محجور ادامه دارد. اگر سبب اصلی که به خاطر آن قیم تعیین شده بود، از بین برود، قیم منعزل می شود. این موارد شامل:
    • رفع حجر از محجور: مثلاً اگر محجور از جنون یا سفاهت بهبود یابد.
    • رسیدن محجور به سن بلوغ و رشد: در مورد صغار، پس از رسیدن به سن بلوغ و اثبات رشد، نیاز به قیم برطرف می شود.
    • فوت محجور: با فوت محجور، موضوع قیمومت منتفی می شود و قیم منعزل می گردد.
    • پیدا شدن ولی قهری یا وصی منصوب از ولی: اگر ولی قهری (پدر یا جد پدری) که قبلاً غایب یا فوت شده بود، ظاهر شود یا وصی منصوب از سوی ولی قهری به تکلیف قانونی خود عمل کند، نیاز به قیم از بین می رود.

«قیم منعزل» به چه معناست؟

اصطلاح «قیم منعزل» به قیمی اطلاق می شود که به دلیل وقوع یکی از مصادیق انعزال (مانند جنون یا سفاهت)، به طور خودبه خودی و قهری، از سمت خود برکنار شده است. ویژگی اصلی قیم منعزل این است که اعمال حقوقی او در حیطه امور محجور، پس از تاریخ وقوع علت انعزال، باطل و بی اعتبار محسوب می شوند، حتی اگر تا آن زمان حکم دادگاه برای تأیید انعزال صادر نشده باشد. این بدان معناست که هرگونه تصرف، قرارداد یا اقدامی که قیم پس از جنون یا سفاهت انجام دهد، از نظر قانونی فاقد اثر است و حقوق محجور را به خطر نمی اندازد. این وضعیت نیازمند تعیین فوری قیم جدید برای حفاظت از منافع محجور است.

تفاوت های کلیدی عزل و انعزال

برای درک عمیق تر و تمایز دقیق میان عزل و انعزال، می توان تفاوت های اصلی آن ها را در قالب یک جدول مقایسه ای جامع مشاهده کرد. این جدول، خلاصه ای از ویژگی های هر دو مفهوم را در پارامترهای کلیدی ارائه می دهد:

پارامتر مقایسه عزل (برکناری ارادی/قضایی) انعزال (برکناری قهری/خودبه خودی)
علت برکناری تصمیم و اراده مرجع صالح (دادگاه) به دنبال تخلف یا عدم صلاحیت زوال شرایط و اوصاف لازم برای تصدی سمت (وقوع علت قهری)
نیاز به درخواست بله، توسط ذی نفع، دادستان یا محجور (در صورت صلاحیت) خیر، خودبه خودی و بدون نیاز به درخواست
نیاز به حکم دادگاه برای وقوع برکناری بله، حکم تأسیسی است و برکناری با صدور آن واقع می شود. خیر، برکناری قهراً و به محض وقوع علت اتفاق می افتد.
نوع حکم دادگاه (در صورت صدور) حکم تأسیسی (وضعیت جدیدی را ایجاد می کند) حکم اعلامی (وضعیت موجود را تأیید و اعلام می کند)
زمان تأثیر برکناری از زمان صدور و قطعیت حکم دادگاه از زمان وقوع علت (قابلیت عطف به ماسبق)
آثار حقوقی بر اعمال گذشته اعمال انجام شده قبل از صدور حکم صحیح و نافذ است. اعمال انجام شده پس از وقوع علت، باطل و بی اثر است.
نمونه بارز در قیمومت عدم ارائه صورت حساب سالیانه، محکومیت به خیانت در امانت جنون یا سفاهت قیم، رفع حجر از محجور

تفاوت اساسی بین عزل و انعزال در ماهیت ارادی یا قهری بودن، و همچنین در زمان تأثیر برکناری و اعتبار اعمال گذشته شخص صاحب سمت نهفته است.

کاربرد مفاهیم عزل و انعزال در سایر نهادهای حقوقی

مفاهیم عزل و انعزال تنها محدود به حوزه قیمومت نیستند و در سایر نهادهای حقوقی نیز کاربرد گسترده ای دارند. شناخت این کاربردها، به درک جامع تری از ساختار و فلسفه حقوقی این مفاهیم کمک می کند:

ولایت قهری

ولایت قهری مربوط به پدر و جد پدری بر صغیر یا مجنون غیر بالغه است و از ابتدای تولد طفل وجود دارد. این ولایت، مادامی که شرایط لازم برای آن برقرار باشد، ادامه می یابد. قانون مدنی در ماده ۱۱۸۲ به مواردی اشاره می کند که منجر به انعزال ولی قهری می شود:

  • انعزال ولی قهری: اگر ولی قهری (پدر یا جد پدری) دچار جنون یا سفاهت شود، یا به دلایلی ممنوع از تصرف در اموال مولی علیه (فرزند تحت ولایت) گردد، ولایت قانونی او به صورت قهری و خودبه خودی ساقط می شود. در این موارد نیز، همانند قیمومت، اعمال حقوقی ولی قهری پس از وقوع جنون یا سفاهت، بی اعتبار خواهند بود. در چنین حالتی، دادگاه برای اداره امور محجور، اقدام به تعیین قیم می کند.
  • عدم عزل ولی قهری: نکته مهم این است که ولی قهری برخلاف قیم، قابل عزل نیست. ولایت او یک تکلیف قانونی است و صرفاً در صورت زوال شرایط (یعنی موارد انعزال)، ساقط می شود، نه با تصمیم دادگاه.

وکالت

عقد وکالت یکی از عقود جایز است که طرفین (وکیل و موکل) می توانند در هر زمان آن را برهم زنند. در این نهاد نیز، هم عزل و هم انعزال مصادیق مشخصی دارند:

  • عزل وکیل توسط موکل: موکل می تواند هر زمان که بخواهد، وکیل خود را از انجام امور وکالتی عزل کند. این اقدام یک عمل ارادی است که نیاز به اعلام از سوی موکل دارد و از مصادیق «عزل» به شمار می رود (ماده ۶۷۹ قانون مدنی). اثر این عزل از زمان اطلاع وکیل آغاز می شود.
  • انعزال وکیل: در برخی موارد، عقد وکالت به صورت خودبه خودی و قهری از بین می رود و وکیل منعزل می شود. این موارد شامل:
    • فوت موکل یا وکیل: با فوت هر یک از طرفین، عقد وکالت قهراً منفسخ شده و وکیل منعزل می شود (ماده ۶۷۸ قانون مدنی).
    • جنون موکل یا وکیل: اگر موکل یا وکیل دچار جنون دائمی شوند، عقد وکالت منفسخ شده و وکیل منعزل می گردد.
    • از بین رفتن موضوع وکالت: اگر موضوعی که وکیل برای آن تعیین شده بود (مانند فروش یک مال خاص)، از بین برود یا موکل خود آن عمل را انجام دهد، وکالت قهراً زایل شده و وکیل منعزل می شود (ماده ۶۸۳ قانون مدنی).

وقف (متولی)

در نهاد وقف، متولی مسئول اداره و حفظ موقوفه است و باید بر اساس شرایط واقف عمل کند. در اینجا نیز مفهوم انعزال کاربرد دارد:

  • انعزال متولی: اگر واقف (وقف کننده) وصف خاصی را در شخص متولی شرط کرده باشد (مانند عدالت یا تخصص خاص)، و متولی فاقد آن وصف گردد، به صورت خودبه خودی و قهری از سمت تولیت منعزل می شود (ماده ۸۰ قانون مدنی). در این حالت نیز نیاز به حکم دادگاه برای وقوع برکناری نیست و حکم صرفاً اعلامی است.

نحوه ابطال قیم نامه و اقدامات لازم پس از عزل یا انعزال قیم

پس از عزل یا انعزال قیم، گام های مشخصی باید برای ابطال قیم نامه و تعیین قیم جدید برداشته شود تا امور محجور معطل نماند و حقوق او محفوظ بماند. این فرآیند عمدتاً قضایی است و نیازمند رعایت تشریفات قانونی است.

مراحل قانونی

  1. اطلاع رسانی و جمع آوری مدارک:
    • افراد ذی نفع (از جمله بستگان نزدیک محجور، خود محجور در صورت رفع حجر، یا دادستان) باید از وقوع موجبات عزل یا انعزال مطلع شوند.
    • سپس، مدارک و مستندات لازم برای اثبات علت عزل (مانند حکم محکومیت کیفری قیم، گزارش عدم ارائه صورت حساب) یا علت انعزال (مانند گواهی پزشکی قانونی مبنی بر جنون یا سفاهت قیم، سند رفع حجر محجور) را جمع آوری کنند.
  2. تشکیل حساب کاربری سامانه ثنا:
    • متقاضی (یا وکیل او) باید به دفاتر خدمات الکترونیک قضایی مراجعه کرده و نسبت به تشکیل حساب کاربری در سامانه ثنا اقدام کند. این سامانه برای ابلاغ اوراق قضایی و پیگیری پرونده ها ضروری است.
  3. تنظیم و ثبت دادخواست:
    • دادخواست «عزل قیم» یا «ابطال قیم نامه و تعیین قیم جدید به دلیل انعزال قیم» باید توسط متقاضی یا وکیل او تنظیم شود.
    • در دادخواست، علت عزل یا انعزال قیم به وضوح ذکر شده و مدارک اثباتی ضمیمه می گردد. طرف دعوا در این دادخواست، معمولاً خود قیم و دادستان هستند.
    • دادخواست از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به دادگاه صادرکننده قیم نامه ارسال می شود.
  4. پرداخت هزینه دادرسی و ارائه ادله اثبات:
    • متقاضی باید هزینه های دادرسی مربوط به دادخواست را پرداخت کند.
    • تمامی ادله و مستندات جمع آوری شده (مانند احکام قطعی دادگاه، گواهی های پزشکی، شهادت شهود) باید به طور کامل و دقیق به دادخواست ضمیمه شوند.
  5. رسیدگی دادگاه:
    • پس از ثبت دادخواست، پرونده به دادگاه صالح (دادگاه صادرکننده حکم قیمومت) ارجاع می شود.
    • دادگاه با بررسی ادله و مستندات، و در صورت لزوم با انجام تحقیقات محلی یا اخذ نظریه کارشناسی (مانند پزشکی قانونی)، نسبت به احراز موجبات عزل یا انعزال قیم رسیدگی می کند.
    • در این مرحله، دادستان نیز به عنوان مدعی العموم و حافظ حقوق محجوران، نقش نظارتی فعالی ایفا می کند و می تواند در خصوص مصلحت محجور اظهارنظر کند.
  6. صدور حکم دادگاه و ابطال قیم نامه:
    • در صورت تشخیص و احراز موارد عزل یا انعزال قیم، دادگاه حکم مقتضی را صادر می کند. این حکم می تواند شامل عزل قیم و ابطال قیم نامه یا اعلام انعزال قیم و ابطال قیم نامه باشد.
    • پس از صدور حکم قطعی، قیم نامه اولیه باطل شده و دادگاه نسبت به تعیین قیم جدید برای محجور اقدام می کند.

نقش دادستان در این فرآیند بسیار حیاتی است. او می تواند به صورت مستقل برای عزل یا اعلام انعزال قیم اقدام کند و در تمامی مراحل رسیدگی، بر حفظ حقوق و منافع محجور نظارت داشته باشد.

نتیجه گیری

در فضای پیچیده حقوقی، تمایز قائل شدن میان مفاهیم مشابه اما متفاوت، نقشی حیاتی در حفظ حقوق و اجرای عدالت ایفا می کند. مفاهیم «عزل» و «انعزال» نیز از این قاعده مستثنی نیستند. همان طور که بررسی شد، عزل به برکناری یک شخص از مسئولیت قانونی با تصمیم مرجع صالح (مانند دادگاه) اشاره دارد و مستلزم یک فرآیند قضایی ارادی است. حکم صادره در این زمینه، تأسیسی است و اعمال فرد پیش از صدور حکم، معتبر تلقی می شوند. در مقابل، انعزال به زوال خودبه خودی و قهری یک مسئولیت به دلیل از بین رفتن شرایط اولیه آن اشاره دارد؛ این اتفاق بدون نیاز به درخواست یا حکم تأسیسی دادگاه رخ می دهد و حکم دادگاه در این موارد صرفاً اعلامی است. پیامد مهم انعزال این است که اعمال انجام شده توسط شخص منعزل پس از وقوع علت انعزال، باطل و بی اثر هستند.

این تفاوت های بنیادی، به ویژه در نهاد قیمومت که با حمایت از افراد آسیب پذیر جامعه سروکار دارد، اهمیتی دوچندان می یابد. شناخت دقیق مصادیق و آثار حقوقی هر یک، به افراد ذی نفع، مراجع قضایی و جامعه حقوقی کمک می کند تا با اتخاذ تصمیمات صحیح، از حقوق محجوران صیانت کرده و از هرگونه سوءاستفاده یا تضییع حقوق جلوگیری به عمل آورند. در نهایت، با توجه به حساسیت و پیچیدگی های امور حقوقی، توصیه می شود در مواجهه با این موارد، حتماً از مشاوره تخصصی حقوقی بهره مند شوید تا تمامی جوانب قانونی به درستی رعایت گردند و منافع محجورین به بهترین شکل ممکن تأمین شود.